چند گفتار موجز در باب روابط‌عمومی و ارتباطات


چند گفتار موجز در باب روابط‌عمومی و ارتباطات

🔹روابط‌عمومی‌چی، اَمربَر مدیر ارشد یا نیروی بلاتکلیف؟

پس از گذشت یک قرن از پیدایش سَلَف نهاد روابط‌عمومی در ایران (در سال ۱۳۰۴ و ذیل دفتر نخست وزیری)، به نظر می‌رسد که هنوز در قسمت اعظمی از سازمان ها و ادارات کشور درک عمیق و روشنی از کارکرد، شَأن و رسالت روابط عمومی وجود ندارد. از این رو گاها مدیرانی یافت می‌شوند که آنچنان با رسالت این واحد بیگانه‌اند که به عنوان مثال، حدود وظایف قسمتِ تشریفاتِ روابط عمومی‌ها را چیزی در اندازه اَمربَریِ مدیر ارشد می بینند! برخی دیگر از مدیران نیز، این واحد را محلی برای اسکان و اتراقِ نیروهای کم‌ کارآمد یا افراد فاقد تخصصی دیده اند که با سفارش های ویژه مجبور به جذب‌شان در سازمان شده اند. عده ای دیگر هم، افرادی که در سایر بخش‌های اداری خروجی مطلوبی نداشته‌اند را برای اشتغال در واحد روابط عمومی بر می گزینند!

🔹کُنترلِ منتقدان و ساماندهی مجیزگویان!

با توجه به اینکه در سال‌های اخیر با گسترش رسانه‌های برخط (آنلاین) و شبکه‌های اجتماعی، حضور مدیران ارشد و میانی در این فضا افزایش پیدا کرده، به همان نسبت نیز نگاه‌ غیرکارشناسی به رسالت روابط عمومی ها شدت یافته است. در یکی از فراگیرترین نگرش های تقلیل‌گرایانه نسبت به رسالت روابطعمومی‌، غالبا این واحد به کنترل کننده رسانه‌ها و منتقدان تبدیل می‌شود و مأموریت اصلی اش به جلب نظر خبرنویسان، بسیج مجیزگویان و ساخت و ساماندهی شبکه ای جهت مدحِ اغراق‌آمیز فروکاسته می شود.

🔹مدیریت روابط‌عمومی، تسلط به فنون اقناع سازی یا به مهارت خبرنگاری؟

مسلم است که یک متخصص حوزه ارتباطات و روابط عمومی می باید اصول برقراری ارتباط مؤثر را بداند و به فنون اقناع‌سازی (modes of persuasion) تا حد قابل قبولی تسلط داشته باشد. اما اشتباه فراگیرِ تنزل دادن مفهومِ اقناع‌سازی به رویکردهای تهدیدی_تطمیعی، علاوه بر لگدمال‌ کردن اصول اخلاقی و حرفه ای، خسارت‌ های جبران‌ناپذیرِ میان‌ و بلندمدتی به بِرَند و هویت سازمان و اعتبار مجموعه مدیریتی وارد خواهد ساخت. در امتداد همین نگرش به حوزه ارتباطات_روابط عمومی است که گاها خبرنگار بودن، بدون برخورداری از هرگونه دانش مهارتی دیگر، شرط کافی برای تصدی و مدیریت این حوزه تخصصی دانسته می شود. در حالی که تخصص خبرنگاری نه تنها شرط کافی برای مدیریت حوزه ارتباطات_روابط‌عمومی نیست؛ بلکه می تواند از شروط لازم هم نباشد. به نظر می رسد که آشنایی با مهارت‌های اجرایی مختلف در کنار به کار گرفتنِ کارشناسان مربوطه، می تواند برای مدیریت موفقِ حوزه روابط‌عمومی کفایت کند.

🔹”سندروم بَنرچسبانی” نتیجه‌ی تبلیغات زورچپانی و بی توجهی به ذائقه جامعه هدف

نویسنده از عارضه‌ای تحت عنوان “سندروم بنرچسبانی” یاد می کند؛ و مجموعه‌ ای را دچار این عارضه می داند که غالبا” تبلیغات مستقیم و مکرر رسانه‌ای و القا مفهومِ تبلیغاتی تحکمی را عمده ی کارِ روابط عمومی دانسته است.. تبلیغاتی که به واسطه‌ی کمیت بالا و تکرار غیر قابل تحمل، باعث ایجاد “مقاومت پذیرش” در مخاطب می گردد. لازم به‌ ذکر است که به ویژه در نهادهای دولتی، به صورت متداول همین عارضه به‌ عنوان اهم فعالیتها و مبنای ماموریت روابط عمومی ها شناخته می شود!
یکی دیگر از بنیادی ترین علل پدید آمدن “مقاومت پذیرش”، بی‌توجهی به شناسایی و دسته‌بندی جوامع هدف است. برخی از سیاست‌گذاران و مجریان حوزه ارتباطات، نه تنها قائل به انجام این دسته بندی و تفکیک نیستند؛ بلکه بدون آگاهی از ذائقه‌ی گروه‌های هدف، دست به تولید محتوای غیر متناظر و دور از سلیقه و دانستگی مخاطب‌شان می زنند.

🔹”شناخت در ارتباطات” و “اهلی شدن ادراکات”

در بسیاری از مجموعه های مرتبط با حوزه ارتباطات و روابط عمومی‌های سازمان‌ها، بی توجهی به اهمیت مؤلفه‌ی “شناخت در رابطه”؛ و ساده‌انگاری مزمن در این زمینه موجب بی اثر شدن انبوهی از اقدامات و حتی هزینه‌کَردها _ به‌عنوان مثال در حوزه مسئولیت های اجتماعی _ شده است.
به عنوان نمونه در رابطه با جامعه پیرامونیِ یک سازمان، نیازمند به آشنایی و اِشراف زبانی (کلامی، بدنی و فرهنگی)، درک سنت، رسوم و دغدغه‌ها، آشنایی با حافظه‌ی جمعی (شادی‌ها، رنج‌ها، افتخارات، بیم و امیدها)، مناسبات اجتماعی، سیاسی و قومی یک جغرافیا _ و طبعا آگاهی به رفتارهای استاندارد اداری _ هستیم. بی‌شک هدف غایی کُنش‌ های ارتباطی، یعنی برقراری رابطه موثر و تاثیر گذارنده نیز بر بستر همان چیزی شکل خواهد گرفت که از آن تحت عنوان “شناخت در ارتباطات” یاد می کنیم. کوتاه‌ترین و پربازده‌ترین مسیر نیل به این مقصود، حضور مستمر در محیط و مراوده‌ی قابل قبول با جوامع هدف است. فرایندی که به “اهلی‌ شدن ادراکات” فرد (مدیر حوزه های مرتبط با ارتباطات و روابط عمومی) می‌انجامد.
بدیهی است که این مهارت، محصول تجربه و تعامل بر پایه هوش و استعداد فردی می باشد. کلان‌مهارتی که به صورت دستوری و با صدور یک حکم اداری از بالا به پایین کسب نخواهد شد.

https://khabarsanati.ir/25201کپی شد!